چکیده:
ما
متد سادهای را پیشنهاد می کنیم که به محققین کمک میکند تا مدلهای کمی
نوسان های اقتصادی را توسعه دهند. این متد متکی به بینشی میباشد که بسیاری
از مدلها با مدل رشد نمونة اصلی – علیرغم تغییر زمانی گوهها که با
بهرهوری – نیروی کار و مالیات های درآمد سرمایهای – و میزان مصرف دولتی
شباهت دارند – یکسان هستند. گوههای مربوط به این متغیرها (بازده – کار –
سرمایه گذاری و گوههای میزان مصرف دولتی) از نظر اطلاعات و دادهها
اندازهگیری میشوند و سپس برحسب محاسبة کسر نوسانهای مختلف که بنابر
گوهها ارزیابی میشوند – به مدل، بازخورد داده میشوند. در کشور آمریکا –
تقاضانامههای مربوط به بزرگترین رکود اقتصادی و رکود سال 1982 (رکود
اقتصادی) نشان می دهند که مدل ها با وجود اختلافهایی که بعنوان گوههای
سرمایهگذاری عمل میکنند. روش امیدوار کنندهای برای تحقیق چرخههای
بازرگانی نمی باشند. در مورد رکود اقتصادی کشور آمریکا گوههای بازده و
نیروی کار برای تمامی نوسانها محاسبه میشوند و در مورد رکود سال 1982 تنها
گوه بازده است که اهمیت دارد. در هیچکدام از دورهها گوههای دیگر نقش
مهمی را بازی نمی کنند.
در
ساختار مدلهای کمی مشروح از نوسانهای اقتصادی، محققین به گزینههای مشکلی
برخورد میکنند دربارة اینکه کجا اختلافها را در درون مدلهایشان نشان
دهند تا این مدلها بطور صحیح مجاز به تولید مجدد چرخه های بازرگانی باشند –
در اینجا ما متد سادهای را پیشنهاد می کنیم که کمک به این گزینهها
میکنند و نشان می دهیم که چطور آنرا بکار بریم.
متدها دارای 2 بخش میباشد: تساوی برآیندها و مرحله حسابداری:
تساوی
برآیند (یا نتیجه): اثبات طبقه (گروه) بزرگی از مدلها – شامل مدلهایی با
انواع مختلف اختلافها میباشد که با مدل نمونة اصلی با انواع مختلف
گوههای تغییر زمان برابر هستند و تعادل تصمیم های عواملی که از جهات دیگر
در بازارهای اقتصادی عمل میکنند را منحرف می سازد در ارزش ظاهری، این گوه
ها بیشتر شبیه به بهره روی در زمانهای مختلف – مالیاتهای درآمد کار-
مالیات های درآمد سرمایهای و میزان مصرف دولتی به نظر می رسند. بنابراین
به آنها عناوین گوههای بازده – گوههای کار (نیروی کار) – گوههای
سرمایهگذاری و گوههای میزان مصرف دولتی را می دهیم.
مرحله
حسابداری نیز خود دارای 2 بخش میباشد. مرحلهای که با اندازهگیری گوهها
شروع میشود و اطلاعات را با تعادل وضعیتهای مدل نمونه اصلی به کار می
برد.
مقادیر گوه
اندازهگیری شده سپس به نمونه اصلی بازخورد داده میشوند (برحسب زمان و
ترکیبات شان تا محاسبه کنند که چه مقدار از اقدامات در تولیدات – کار و
سرمایه گذاری در اطلاعات می توانند به هر گوه (wedge) – به طور جداگانه در
ترکیبات- نسبت داده شوند – به تعبیری تمام چهار گوه برای تمام این اقدامات
مشاهده شده محاسبه میشوند. این مرحلة حسابداری همان چیزی است که به متد ما
عنوان “چرخة بازرگانی حسابداری” را می دهد.
برای
اینکه مشخص کنیم که چطور یک متد عمل میکند – در اینجا آنرا برای دو بخش
از چرخة واقعی بازرگانی امریکا به کار می بریم: شدید ترین چرخه در تاریخ
امریکا یعنی بزرگترین رکود اقتصادی سالهای 1929 تا 1939 – و رکود کمی شدید
تر یا رکود سال 1982 که بیشتر شبیه به رکود های جنگ جهانی دوم بود. از
دورة بزرگترین رکود اقتصادی پی می بریم که گوههای کار و بازده – با یکدیگر
برای تمام افتها در تولید – کار و سرمایهگذاری از سال 1929 تا 1933 و
عملکرد این متغیر ها در بهبود و بازیابی کمابیش محاسبه میشوند.
طی
کل دوره رکود اقتصادی گوة سرمایهگذاری نه تنها نقش را در رکود بازی نمی
کند بلکه دقیقاً تولید را به مسیر غلطی می کشاند و منجر به افزایش تولید در
بیشتر دهة 1930 میشود. بنابراین گوه سرمایه گذاری نمی تواند برای رکود
شدید طولانی یا تداوم کاهش بازیابی محاسبه شود.
تجزیه
و تحلیلهای ما از مراحل معمولی تر رکود اقتصادی 1982 امریکا – هر چند
آشکار و مشخص نمی باشند دارای نتایج یکسانی می باشند. ما برای این دوره پی
می بریم که گوة بازده نیز نقش مهمی را بازی میکند ولی گوة کار اهمیتی
ندارد و برای مقدار کمی از نوسان های تولید محاسبه میشود. ولی در دورة 1982
گوة سرمایهگذاری مجدداً زیان بخش میباشد و باعث میشود تولید در مسیر
اشتباهی کشانده شود. در هر دو قسمت گوة میزان مصرف دولت قریباً هیچ نقشی را
ایفا نمی کند.
ما نتایج
بدست آمده را به کل دورة بعد از جنگ، از طریق توسعة آمارهای بسیار مختصر
مربوط به سالهای 1959 تا 2004 تعمیم می دهیم. آمارهایی که برآنها تمرکز می
کنیم مقدار نوسانهای تولیدی هستند که از هر گروه به تنهایی و رابطه بین
این نوسان ها و آنهایی که واقعاً رد اطلاعات موجود می باشند استنباط
شدهاند. یافتههای ما بنابراین آمارها منوط به تحلیلهای دو رکورد
اقتصادی جداگانه می باشند.
همچنین
تحقیق می کنیم که آیا نتایج ما به فرضهای متناوب در مدل اصلی – در مورد
ویژگیهایی مانند مقادیر به کارگیری اصلی – کششهای ذخیرة نیروی کار – و
قیمت های تعدیل سرمایه گذاری حساس می باشند یا نه. بنابراین پی می بریم که
هر کدام از فرضیات متناوبی را که مطالعه می کنیم منجر به تغییرات اساسی در
سایز گوههای اندازهگیری شده میشود و نهایتاً گوه سرمایهگذاری به نقش
مهم خود از نظر کمی ادامه می دهد. این عمل نشان می دهد که مدلهای متناوب
باید نه تنها از طریق سایز گوههایشان بلکه از نظر تعادل پاسخهایشان به
گوه ها نیز سنجیده شوند. ما در اینجا یک سری نتایج مشابه را ایجاد می کنیم
که گوهها را به مدلهای جزئی تر وصل میکنند و اقتصای را نشان می دهیم که
در آن تکنولوژی ثابت و مداوم است ولی اختلاف های input مالی (سرمایه) که
برحسب زمان تغییر میکند با رشد مدل گوههای بازده برابر میباشد. همچنین
نشان می دهیم که اقتصاد آزاد (باز) با نوسانهای قرض گرفتن و قرض دادن با
مدل اصلی (اقتصاد بسته) با گوههای میزان مصرف دولت یکی میباشد. در ضمیمة
این مقاله نشان می دهیم که اقتصادهایی با مزدهای برقرار و شوکهای پولی
شبیه به اقتصادهای بورد و- ارکگ و ایوانز در سال 2000 – با اتحادیهها و
شوکهای سیاست ضدتر است شل کول و اوهانیان در سال 2004 با مدل ریشه گوههای
نیروی کار یکسان هستند. همچنین در ضمیمه بیان می کنیم که اقتصادی با
اختلافات بازار اعتباری که در یک کانال سرمایهگذاری کار میکند مثل
اقتصادهای برنانک و گرتلر (1989) و کارلسون و فورست (1997) با مدل رشد
گوههای سرمایهگذاری برابر می باشند.
یافتههای
ما حاکی از آن است که مدلهایی با اختلافات بازار اعتباری که میان کانال
های سرمایهگذاری عمل میکنند وسیلة دستیابی امیدوار کنندهای برای تحقیق
در مورد بزرگترین رکود اقتصادی یا رکودهای بعد از جنگ نیستند. روش امیدوار
کنندهتر مکانیسم های مزد برقرار و ادامه یافته یا شوکهای پولی مانند
روشهای بوردو – ارکگ و ایوانز در سال 2000 – و مدلهایی با قدرت انحصاری
مانند کول و اوهانیان در سال 2004 می باشند. به طور کلی این فرم در مدلهای
ما نشان می دهند که کار موفق آینده احتمالاً بستگی به مکانیزمهایی دارد
که بر نقش گوههای بازده و گوههای کار تاکید میکنند و بر نقش گوههای
سرمایهگذاری تاکید نمی کنند. بنابراین ما این یافته ها را بعنوان کمک
اساسی و بنیادی کلیدیمان مشاهده می کنیم.
از
نظر این متد – برابری نتایج، یک استدلال منطقی برای روشی می آورد که مرحله
حسابداری ما گوههای اندازهگیری شده را به کار می برد. در سطح مکانیکی.
گوهها انحراف هایی را در وضعیتهای اولین نوع مدل اصلی و رابطة آن بین
تولیدات و ورودیها (input) را نشان میدهند. البته یک تعبیر از این انحراف
ها امنیت که آنها کاملاً اشتباه هستند یعنی سایز آنها عالی بودن تناسب مدل
را نشان می دهد. با این حال تحت این تعبیر مقدار گوههای به مدلی بازخورد
میکند که هیچگونه حساسیتی را ایجاد نکند. نتایج مشابه ما از نظر اقتصادی
منجر به تعبیر مفیدتری از انحرافات با اتصال مستقیم آنها به انواع مدلها
میشود که این اتصال استدلالی را در مورد بازخورد گوههای اندازهگیری شده
به مدلها ایجاد میکند.
همچنین
از دیدگاه این متد، مرحلة حسابداری به سادگی بعد از نقشة گوهها می آید.
خود این نقشهها برای ارزیابی اهمیت کمی مکانیزم های رقابتی چرخة بازرگانی
مفید نمی باشند چون مطالب بسیار کمی را دربارة تعادل پاسخها به گوهها به
ما می گویند. بازخورد گوههای اندازهگیری شده به مدل اصلی و نتیجة تعادل
پاسخهای مدل اندازهگیری شده – چیزی است که به ما اجازه می دهد تا بین
مکانیزمهای رقابتی چرخة بازرگانی تفاوت قائل شویم.
مرحلة
حسابداری ما که قصد دارد اولین گام مفید در راهنمایی ساخت مدلهای جزئی با
تفاوتهای مختلف باشد به محققین کمک میکند تا تصمیم بگیرند که کدام تفاوت
ها از نظر کمی برای نوسانهای چرخة بازرگانی مفید هستند.
این
مرحله شیوهای نیست که از طریق آن مدلهای خاص جزئی را تست کنیم. چنانچه
یک مدل جزئی در دسترس باشد پس احساس میشود که این مدل مستقیماً با اطلاعات
مواجه میباشد. در غیر این صورت مرحلة ما در تجزیه و تحلیل مدلها با
اختلافات بسیار مفید میباشد. مثلاً برخی از محققین مانند برنانک – گرتلر و
گیل کریست (در سال 1999) و کریستیانو – گاست و رولدوز ( در سال 2004)
اثبات کردهاند که اطلاعات برای مدلهایی که دارای یک میزبان از اختلافات
(مثل اختلافات بازار اعتباری – مزدهای برقرار و ادامه یافته و قیمتهای
موجود و ادامه یافته) باشند به خوبی محاسبه میشوند. تجزیه و تحلیل های ما
حاکی از آن هستند که ویژگیهای این مدل ها که منجر به گوههای سرمایهگذاری
میشوند می توانند واقعاً بدون اثر توانایی مدل برای محاسبه اطلاعات کاهش
یابند.
متد ما قصد ندارد
منابع اولیه شوکها را شناسایی کند. این متد قصد دارد به سادگی کمک به درک
مکانیزم هایی کند که چنین شوکهایی منجر به نوسان های اقتصادی میشوند. بطور
مثال بسیاری از اقتصاد دانان تصور میکنند که شوکهای پولی باعث بزرگترین
رکود اقتصادی امریکا شد ولی همین اقتصاد دانان مخالف جزئیات مکانیزم محرک
میباشد. تجزیه و تحلیل ما نشان می دهد مدلهایی که تفاوتهای مالی را
بعنوان گوههای سرمایهگذاری نشان می دهند نوید بخش و امیدوار کننده نمی
باشند. در این تحقیق ما مدلی را به کار می بریم که سازگار با دیدگاههای
برنارنک در سال 1983 میباشد. در این مدل تفاوتهای مالی به جای گوه های
بازده نشان داده می شوند. گسترش این مدل نتوانست سودمند واقع شود. اقتصاد
دانان دیگر مثل کول و اوهانیان در سال 1994 وپری اسکات در سال 1999 بر
فاکتورهای غیرپولی پس از رکود بزرگ اقتصادی تأکید کردند با توجه به دیدگاه
این اقتصاددانان- یافته های ما نشان می دهند که در مدل کول و اوهانیان در
سال 2004- نوسانات در دست اتحادیهها و کارتل ها که منجر به گوههای کار
میشوند میباشد و دیگر مدلها که در سیاستهای ضعیف دولت می باشد و منجر به
گوههای بازده میشود امیدوار کننده می باشند.
در
این جا تحقیق ما در مورد مطالب وسیع چرخة بازرگانی میباشد که بعد از شرح
متدهای جدید و به کارگیری آنها – به طور جزئی و مفصل توضیح خواهیم داد.
در
اینجا نشان می دهیم که چطور مدلهای جزئی مختلف با تحریف های بنیادین و
اساسی می توانند بعنوان برابری با یک مدل رشد اصلی به همراه یک یا چند گوه
مشاهده شوند. ما مدلهای سادهای را برحسب اینکه نشان دهیم چطور مدلهای
نقشه به مدلهای اصلی به تفصیل بیان میشوند انتخاب می کنیم. چون برخی از
مدلهای نقشه با شکل مشابهی از گوهها که یک شکل خاص را نشان می دهند – فقط
یک مدل را مشخص نمی کنند و در عوض کل طبقة مدلها را که شبیه به آن شکل می
باشند مشخص میکند. در این مورد متد ما مدلی را که بهترین مدل برای تجزیه و
تحلیل نوسانهای چرخة بازرگانی میباشد تعیین نمی کند. و در عوض مدلی را
مشخص میکند که به محققین کمک میکند تا بر مارجینهای کلیدی اش تمرکز کنند
که لازم است برحسب تجسم ماهیت نوسان ها تحریف شوند.
1/1 معیار اقتصاد نمونة اصلی
معیار
اقتصاد نمونة اصلی (یا پیش نمونه) که بعدها آنرا در روش حسابداری به کار
می بریم یک مدل رشد با 4 متغیر تصادفی میباشد: گوة بازده At – گوه کار -
گوة سرمایهگذاری (1+)/1 و گوه میزان مصرف دولت.
در این مدل مصرف کنندهها منفعت (سود) مورد نظر خود را در هر مقدار مصرف سرمایه Ct و هر کار سرمایه Lt به حداکثر می رسانند.
چنانچه شامل بودجه باشد به فرمول محدود میشود.
قانون انباشتگی اصلی (قانون 1) میباشد.
در
این جا Kt نشانة هر برگة سهام اصلی Capita – Ut مقدار سرمایهگذاری و wt
مقدار مزدها – rt مقدار اجارهای هر سرمایه – T1t و Txt مقادیر مالیات در
کار و سرمایهگذاری - فاکتور تخفیف - مقدار کاهش سهام – Nt دورهای که
رشد جمعیت برابر با 1+ باشد و Tt مالیاتهای سر جمع (روی هم انباشته شده)
می باشند. تابع تولید شرکت میباشد که مقدار پیشرفت فنی کار اضافی که فرض
میشود ثابت باشد خواهد بود. شرکتها rt kt -wt lt – را به بالاترین حد می
رسانند.
تعادل این معیار اقتصادی پیش نمونه – از طریق محدودیت دارایی به طور خلاصه به شکل زیر میباشد:
در این جا yt و gt نشانة هر تولید Capita و هر مقدار مصرف Capita دولتی میباشد:
در این فرمولها علایمی مثل نشانة مشتقهای تابع سود و تابع تولید
دربارة اثبات آنها میباشد. در این فرمول فرض می کنیم که نوسانهای gt پیرامون گرایش به میباشد.
توجه
کنید که در این معیار اقتصادی پیش نمونه – گوة بازده به پارامتر بهرهوری
شباهت دارد و گوة کار و گوة سرمایهگذاری شبیه به مقادیر مالیات بر درآمد
کار و درآمد سرمایهگذاری می باشند دگیر مدلهای پیچیده تر که می توانستند
بررسی شوند مدلهایی با انواع تفاوتها می باشند که شبیه به مالیاتهای مقدار
مصرف یا درآمد اصلی به نظر می رسند. مالیاتهای مقدار مصرف شامل گوهای
بین مقدار ناچیز (کم شود) مصرف آزاد جانشینی و تولید ناچیز (نیروی) کار به
همان طریقی که مالیاتهای کار صورت میگیرد میباشد. چنین مالیاتهایی با
تغییر زمان نیز مارجینهای میان زمانی در فرمول (5) را تحریف میکنند.
مالیاتهای بر درآمد اصلی گوهای بین مقدار ناچیز میان زمانی از جانشینی و
تولید ناچیز اصلی را بوجود میآورند که بطور ناچیزی، فقط در تحریف ایجاد
شده توسط مالیات سرمایهگذاری فرق دارند.
تاکید می کنیم که هر کدام از گوهها باید کل تحریف وضعیت آشکار تعادل مدل را نشان بدهند.
مثلاً
حریفها در هر دو اثر ذخیرة نیروی کار مصرف کنندهها و اثر تقاضای کار
شرکتها، وضعیت آماری اولین گونه فرمول (4) را برمی گرداند و جور دیگری
نشان میدهد گوه کار ما مجموع این تحریف ها را نشان می دهد. متد ما کل
گوههایی را مشخص میکند که توسط هر دو تحریفها بوجود میآیند و هر کدام
را به طور جداگانه بیان نمی کند. ما نیز بر کل گوهها تمرکز می کنیم چون هر
موضوعی در تعیین نوسانهای چرخه بازرگانی- کل گوه ها می باشد نه هر کدام از
تحریفها بطور جداگانه.
2/1 نقشهکشی – بنابر تفاوتها و گوهها:
اکنون
نقشهای را بین اقتصادهای خرده و اقتصادهای پیش نمونه (اصلی) برای هر دو
نوع گوهها ترسیم می کنیم. همچنین نشان می دهیم که تفاوتهای مصرف مالی در
اقتصاد خرده در گوههای بازده در اقتصاد پیش نمونه ما ترسیم میشوند.
نوسانات در صادرات شبکه – در یک نقشه اقتصاد باز و در درون گوههای مقدار
مصرف دولت در اقتصاد بستة پیش نمونه ما میباشد. در یک ضمیمه به خوبی نشان
می دهیم که مزدهای برقرار و ادامه یافته (sticky) و شوکهای پولی در
نقشهای با گوههای کار و نقشة تفاوتهای سرمایهگذاری مالی در گوههای
سرمایه گذاری ترسیم میشوند. در تحقیق اولیه (توسط چاری– کنهو و مک گراتن
در سال 2002) نشان دادهایم که نوسانات در خط مشی دولت در جهت امتیازات
انحصاری یک مدل در نقشة اتحادیهها در گوههای کار ترسیم میشود.
در
بسیاری از اقتصادها – تفاوت های اساسی در درون و یا از طریق شرکتهایی
است که فاکتور مصرفهایی را ایجاد میکنند که مؤثر به کار برده نمیشوند.
این
تفاوتها اغلب در یک اقتصاد بنیادین – بعنوان مجموع شوکهای بهرهوری در
اقتصاد پیش نمونه- و شبیه به معیار اقتصادی ما نشان داده می شوند. اسکمیتز
در حال حاضر یک نمونة جالب از تفاوتهای درون شرکتی را که منجر به قوانین
کاری میشود و بهرهوری را در سطح شرکت – به مقدار پائین تری اندازهگیری
میکند نشان می دهد. لاگوز نیز در سال 2004 تحقیق کرد که چطور خطمشیهای
بازار کار می توانند منجر به بد سهمیهای کار در شرکتها و سپس گوههای
بازده شوند.
ما در اینجا
اقتصاد خرده را با تفاوتهای مصرف مالی نشان می دهیم و آنرا در دو نکته به
کار می بریم. این اقتصاد یک دیدگاه کلی را در تفاوتهایی نشان می دهد که
منجر به فاکتور بیتأثیر به کارگیری نقشه در گوههای بازده در اقتصاد نمونه
اصلی میشود. با این حال – افزون بر این، اقتصاد نیز نشان می دهد که
تفاوتهای مالی می توانند به شکل گوههای بازده و به همان اندازه بروز
متداول آنها در گوههای سرمایهگذاری نشان داده شوند. در اقتصاد خردة ما –
تفاوتهای مالی به شرکتهایی منتهی میشود که ملزم به شرایط اصلی امور مالی
در مقادیر بالای سود نسبت به شرکتهای دیگر می باشند. این تفاوتها مجر به
بد سهمیهای مصرف های شرکتها و بی تاثیری واضح و آشکار آن میشود.
qاقتصاد
خرده، با تفاوتهای مصرف مالی یا سرمایه: یک اقتصاد خردة ساده را با
تحریفهایی در سهمیة مصرف های متوسط دو نوع از شرکتها یعنی تحریفهایی که
ناشی از تفاوت های مالی می باشند. بررسی کنید. هر دو نوع شرکتها بایستی
پول قرض بگیرند تا یک مصرف متوسط را با افزایش تولید پرداخت کنند. یک نوع
از شرکتها، از نظر مالی- تا اندازهای که مبلغ بالاتری را برای قرض نسبت
به نوع دیگر می پردازند ملزم و مقید می باشند. ما این تفاوتها را بعنوان
تسخیر ایدهای تصور می کنیم که برخی از شرکتها مخصوصاً شرکتهای کوچک-
اغلب به سختی قرض گرفتهاند.
تنها
انگیزه برای مبلغ بالاتر پرداختی توسط شرکتهای محدود و ملزم مشکلات
اخلاقی شانس و پیشامد میباشد که برای شرکتهای کوچک شدیدتر می باشند.
مخصوصاً
اقتصاد زیر را بررسی کنید. مجموع مصرف ناخالص در این اقتصاد qt - ترکیب
مصرف ناخالص qit از دو بخش اقتصاد -ضریب 2/1=I بر طبق فرمول 6 میباشد.
تولید کنندة نمونة مصرف ناخالص qt q1t ، q2t را برای حل این مسئله انتخاب میکند.
در فرمول 6 Pit قیمت مصرف قسمت i میباشد.
در این اقتصاد جبر راه حل مصرف ناخالص فرمول (7) میباشد.
در
این فرمول Ct مقدار مصرف – kt سهام اصلی و m1t و m2t میانگین کالاهای به
کار رفته در بخشها 1 و 2 (به ترتیب) هستند. مصرف نهایی که بوسیلة m2t –
m1t – qt= yt داده شده – مصرف ناخالص پائینتر از میانگین کالاهای مستعمل
میباشد.
مصرف ناخالص هر بخش I و qit از میانگین کالاهای mit و ترکیب (جمع) مقدار اضافی کالا zit بر طبق فرمول (8) بدست می آید.
در
هنگام ترکیب مقدار اضافی کالا از kt اصلی و نیروی کار lt بر طبق فرمول (9)
بوجود می آید. تولید کنندة مصرف ناخالص بخشi کالای مرکب cit و کالای
میانگین mit را برای حل این مسئله انتخاب میکند.
تعداد صفحات:97